داستان های کوتاه با اهالی خراسان

داستان های کوتاه با اهالی خراسان

شاعر -نویسنده -محقق و پژوهشگر – روزنامه نگار و منتقد اجتماعی- بازیگر تئاتر وسینما متولد احمد آباد آبادان عضو شورای راهبردی مطبوعات و خبرگزاریهای استان خوزستان -کارشناس فرهنگی و فعال اجتماعی می باشد.

آثار:

مجموعه شعر ها :

 افقهای خیس

وقتی سکوت می خواند

اگر بگویم عاشقم دروغ گفته ام .

اسب باید بشوی تا نجیب بمیریم

شنیده بودم جنگ (شعر)

لیلی می شوم تا شعر گریه کنم -(شعر)

مجموعه داستان ها:

• معاش(مجموعه داستان )
• سیاه مکان لیراوی در تاریخ بوشهر
• شکل کودک (مجموعه داستان )
• اعتراف می کنم من مرگم -(داستان مینی مال )
• فراگاه تعزیه در جنوب ایران (پژوهشی )

اسامی نویسندگان این کتاب:

بیان، مصطفی/ عصر آخرین جمعه سال

تجلی، مجتبی / خواب کافکا

حسن‌نیا، زینب / بازی

خواجوی، اعظم/ لی‌لی‌پوت

رحیم دل ، محسن/ ام البنین

عرب‌صاحبی، شیما/ دریچه‌ی بسته

علیجانی، فرشته/ آفتاب پشت سرم تابید

فرهنگی، زهرا/ معرکه در حوض غلومی

کاظمیان، سحر/ ملاقات با آزادی

قسمتی از متن کتاب:

بخاری که از پاچه‌های ورمالیده و خیسش به هوا بر می‌خواست، سرمای زمستان را بیشتر در بدنم سوزن سوزن می‌زد، پوتین‌ها را از پاهایش کند و آمد کنار آتش و دست‌هایش را گرفت روی آتش، لرز کرده بود، دندان‌هایش ریز ریز بهم می‌خوردند. گداجوش را از روی آتش برداشتم، برایش چای ریختم و دادم دستش، گفت: «کاریز خوب گرم بو، کاش دِ کاریز مونده بودم.»

گفتم: «پیداش نکردی؟ ردی؟ نشونی؟ چیزی؟»