سرخ دانه

سرخ دانه

 

سرخ دانه

سرخ دانه

مجموعه شعر مریم منصوری

رفته معشوقه زبر، حال و هوایـــــم شده   اشک بر دیده و بی‌صبر و قرارم به قـــــرار
آه جان‌سوز مرا هست کسی گوش کنـــد؟   غیر شب غیر شب ابری و غیر از تو بهار
شده آهوی دلم در من بیچاره غریــــــب   قصد دارد بگریزد به کجا ؟جای فـــــرار
شب شیون و شیرین به شبستان خامــوش   فرصت فاصله‌ها فاصله، فرهاد کـــنار
چه توان کرد چه باید لب خاموش مخـوان   این فراورده عشق است غمت را مشمار
شوکــــــــرانم بده ای عشق که آرام شوم   شوکرانم بده ای عشق به هنگام قـــــــرار
دلبرم نیست در این معرکه باید چه کنم؟   شک به جانم زده قایم بشوم، سر بــــــگذار
تا در عالم دلگیری شب گم بشــــــــــــوم   عشق ای عشق فقط عشق به یادم بســپار
باز هم نیمه‌شب و دل‌تنگم   سحرم در ره و من می‌جنگم
بازهم داغ دلم تازه شده   یاد نامم که پرآوازه شده
باز هم مستی عشق اسطوره شد   جانشین شور دل دل‌شوره شد
بازهم سوز دل و خون‌جگر   چون درآمیزی به یاد آرم پدر
بازهم ماه ز من رم کرده   شب تاری که قدم خم کرده
باز هم زاری و ناله، آه و دم   آسمان دربند آن سلطان غم
بازهم ستاره‌ام خاموش است   زهره در خون و زحل پرجوش است
بازهم جام دو چشمم خون شده   در پی‌اش لبخند من افسون شده
بازهم درد فراق و یاد یاد   می‌کشد خاطره‌اش از هر دیار
بازهم در یاد خود می‌جویم   که در این وادی کجا شد شویم
بازهم پنجره‌ها بسته‌شده   بسته از نگاه دل‌خسته شده
بازهم نیمه‌شب و دل‌تنگم   سحرم دره و من می‌جنگم

***

 

خواهم امشب بروم میکده و می بزنم

  مست می چون‌که شدم پیش همه نـی بزنم
بشکنم این من خود را که خداجوی شوم   به‌سلامت همه‌شب جام پیاپی بزنم
تهی از خویش شوم پر شوم از یاد شما   جام در جام به جان هـی بزنم
پند پیرانه نگیرم که همه هشیارند   گر من امشب نزنم باده بگو کی بزنم
فروردین مثل بهشت است به اردوی لبت   من به اردوی لبت مملکت ری بزنم
باید امشب برم صاغر دیوانـه بیا   باید امشب بروم چون بروم؟ می بزنم

زندگی اگر انار بود

1398-11-09

تمام ناتمام من

1398-11-09

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *