دنیای امروز دنیای پرسرعتی است که تاکنون سابقه نداشته رویدادها با سرعت و توالی این چنین بی‌نظیر به وقوع بپیوندند. شاهدیم که با پیشرفت جهان اینترنتی اطلاعات سریعاً منتقل می‌شوند و به دلیل ازدحام اطلاعات دریافت و پردازش آنها از فردی به فردی دیگر بسیار متفاوت می‌باشد؛ چرا که به دلیل سرعت جابجایی اطلاعات گاه فرصت هم‌اندیشی، همسویی، هم حسی و همدلی از بین می‌رود و بدین ترتیب است که افراد یک جامعه حتی افراد یک خانواده طرز فکرهای بسیار متفاوت را تجربه می‌کنند؛ گویی شکافی بین افکار، اندیشه و عملکرد اعضای یک جمع پیش می‌آید که بی سابقه است. گویی تفاوت‌ها آنقدر زیاد است که شباهت‌ها رنگ می‌بازند. اما این موضوع فقط یک ذهنیت گذرا در ذهن بشر است چرا که از دید عالم بالا باز هم یکسان و همگن دیده می‌شویم.

گاه فراموش می‌کنیم که از نگاه عالم بالا همه درهم تنیده و در یک پیکره عظیم هستیم. روزگاری دغدغه بشر پیدا کردن مأمنی امن برای خواب شبانه از دست حیوانات وحشی و سرما و یخبندان بود؛ تا آنکه آموخت در غار زندگی کردن به او امنیت می‌بخشد و سپس با آتش آشنا شد و پس از آن با هنر شکار توانست غذای لذیذ برای خود تهیه کرده و احساس اقتدار را تجربه کند؛ و امروز که در اوج اقتدار بر کره خاکی، که تا اندازه زیادی تسلط پیدا کرده دغدغه‌هایش نه تنها کمتر نشده بلکه افزوده شده است.

اکنون که با دسترسی به اینترنت و اختراع انواع نرم‎افزارها و سخت‌افزارها دنیا را فتح کرده و به اسرار نامرئی تا حدی پی برده است چه دغدغه‌ای دارد؟

بشر امروزی به حیطه نامرئی‌ها وارد شده! از طریق رسانه‌ها مدام در حال رد و بدل کردن اطلاعات درست یا نادرست است و به این ترتیب ورود به ذهن افراد و تسلّط بر آنها قابل دسترسی‎تر شده است. ‎و دقیقاً به همین دلیل موضوع ارتباطات و درک متقابل پررنگ‌تر گشته و مقاومت‌های ذهنی در قبال تغییر یا تسلّط به غیر افزایش یافته و به یکی از مهم‌ترین معضلات بشر امروزی تبدیل شده است. آیا زندگی برای نوع بشر آسان‌تر شده است‎؟ ‎اگر اینطور است چرا چهره‌ها عبوس و غمگین و هیجان‎زده است؟ چرا شادابی آن قدیم‌ترها همان جایی که مادربزرگ‌ها کنار کرسی با لبخندی بر لب که سرشار از حس زندگی و نوازش‎ها‎ی بی ریا و بی توقع بود، ‎دیگر نیست‎؟ ‎یکدلی، یکرنگی، یک حسی، ‎یکی بودن‌ها چرا در ازدحام مدرنیته شدن رنگ باخته؟ بشر امروز در پی چه چیزی است؟ بله درست حدس زده‌اید! دغدغه بشر امروز داشتن رابطه سالم با خودش، کائنات، ‎اطرافیان و خالقش می‌باشد. رابطه‌هایی که با دریافت انبوه اطلاعات بمباران شده ‌و مانند تارهای عنکبوت سست و بیجان گشته‎اند، ‎هر دم فرو می‌ریزند و دوباره جان می‌گیرند اما باز هم سست و بی‌جان‎اند.

در این کتاب که تقدیم شما می‌شود، تمام تلاش بر آن است که با شناخت خود و مفاهیمی همچون نفس و اعتماد به آن یک رابطه صحیح با خود، ‎اطرافیان و خالق تعریف شود، چگونگی آسیب پذیری آن رابطه‎ها‎ و همچنین مفهوم عزت نفس و اعتماد به نفس مورد واکاوی قرار گیرد، همچنین روش‌های محافظت از آسیب بیان گردد. باشد تا قدم کوچکی برای شناخت خود برداشته باشیم؛ البته که ناگفته نماند در حد و اندازه تجربه‎ی منِ نگارنده، ایمان دارم که چنین خواهد بود. منِ نگارنده آرزویش را دارم؛ چرا که گستردگی در دانستگی شور و شوقی در من ایجاد می‌کند که باعث پایداریم می‎گردد.

برای تمام خوانندگان بهترین‌ها را آرزو دارم و از خدای عزوجل خواستارم تا حضورش در کلمه به کلمه این نوشتار جاری شده و چراغ هدایتش را در تمام لحظات نوشتاری‌ام بر سطر‎سطر آن ارزانی دارد تا من و خوانندگان به خودِ والایمان نزدیک‌تر شویم.