توضیحات
ژنرال
خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی
محمد مردانیان
(چاپ نهم)
(فروش تا این لحظه بیش از 11 هزار جلد)
در محاصره 360 درجه
اینجا آمرلی، شمال عراق، شهر کوچک با هجده هزار شیعه ترکمن.
داعش به شهرها و روستاهای منطقه حمله کرده بود. مردم را قتلعام میکرد و میآمد جلو. میگفتند بهزودی نوبت میرسد به آمرلی. همقسم شدیم که از شهر آباواجدادیمان دفاع کنیم. تلعفر که سقوط کرد، دورتادورمان را خاکریز زدیم. از آب و غذا هرچه داشتیم را بین خودمان تقسیم کردیم. مردها رفتند پشت خاکریزها و عهد کردند عقبنشینی نکنند تا جایی که همه شهید بشویم. زنها را هم در خانهها مسلح کردیم.
داعش رسیده بود پشت دروازههای شهر. هر روز با خمپاره آمرلی را میکوبید. چند بار تانکهایش راه افتادند که بیایند توی شهر نگذاشتیم. تمام روستاهای منطقه سقوط کرده بودند. هیچ راهی برای ورود غذا و سوخت و تأمین سلاح نداشتیم. داعش برق و آب را هم قطع کرد. چند روزی میشد که آذوقهمان تمام شده بود. حتی آب هم نداشتیم. مجبور شدیم چاه بکنیم، اما به آبشور رسیدیم. آبشور و آلوده، جانمان را نشانه گرفت. دولت با بالگرد برایمان مواد غذایی میفرستاد، ولی به اندازهای نبود که به همه برسد. خیلی از بچهها و زنها از گرسنگی و تشنگی تلف شدند. داعش که دید، تسلیم نمیشویم، رفت سراغ حیله و نیرنگ. پیام داده بود تسلیم شوید؛ کاری به کارتان نداریم. میدانستیم دروغ میگویند. زیر بار نرفتیم.
۸۰ روز از محاصره میگذشت. همه سازمانهای بینالمللی با اینکه از محاصره و قحطی آمرلی خبر داشتند، سکوت کرده بودند. دیگر نه توانی مانده بود نه آذوقهای. هم داشتیم با قحطی میجنگیدیم، هم با حملههای بیامان داعشیها. بالاخره مقاومت اثر کرد. آیتالله سیستانی فتوای جهاد داد و از ارتش و مردم خواست به کمک ما بیایند. همگی آمدند و اطراف آمرلی اردو زدند. یکی از شبها گفتند یک فرمانده ارشد نظامی آمده آمرلی. شبانه سوار بالگرد شده بود و از بالای سر داعشیها آمده بود وسط شهرِ دورتادور محاصره شده. جانش را گرفته بود کف دستش. دیدنش قوت قلب بود تا سلاحمان را زمین نگذاریم، تا به مقاومت ادامه بدهیم. انگار خون تازهای به رگهایمان ریخت و رفت.
حاج قاسم سلیمانی نبود، آمرلی هم بعد از ۸۴ روز آزاد نشده بود.
خیلیها تا روز جمعه چیز زیادی از این ماجرا نمیدانستند. اولینبار رهبر انقلاب توی نمازجمعهای که حاجی برای همیشه نبود، پرده از این راز برداشتند و فرمودند: «کدام فرمانده دیگر قدرت داشت میتوانست کارهایی را که او انجام داد انجام بدهد؟ به یکمنطقهای که در محاصره ۳۶۰ درجهای دشمن است. شهید سلیمانی با بالگرد وارد این منطقه میشود در محاصره کامل دشمن. جوانهای خوبی در آن منطقه هستند که دستتنها هستند. فرماندهای ندارند. چشمشان که به حاج قاسم سلیمانی میافتد، جان پیدا میکنند، روحیه پیدا میکنند، انگیزه پیدا میکنند، محاصره را از بین میبرند و دشمن را متواری میکنند…»
با احترام هزینۀ پست رایگان است.
(در هنگام پرداخت، توجه شود که گزینۀ ارسال رایگان انتخاب شود)
شماره تماس جهت پیگیری سفارش: 09104831965
دیگر کتابهای این نویسنده را می توانید با کلیک کردن متن پایین، به آن دسترسی داشته باشید
کتاب 1:20 بامداد اثر محمد مردانیان نسخه چاپی
کتاب 1:20 بامداد اثر محمد مردانیان نسخه مجازی
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.