«بنام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین»
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
همواره برایم سؤال بود که چرا تکنولوژیهای مختلف و تقریباً تمامی علوم، راه پیشرفت خود را یافتهاند و هر روز شاهد اکتشفات و اختراعات و ارتقاي موبایلها، کامپیوترها و خلاصه وسایل ارتباط جمعی هستیم و حتی در انتظار اتومبیلهای پرنده و خیلی چیزهای دیگرنشستهایم؛ درحالیکه برای شناخت خود و رفتارهایمان با یکدیگر، راهی هموار و فراگیر نیافتهایم! گویی تکنولوژی و تجهیزات گوی سبقت را از خودشناسی و جامعهشناسی ربودهاند و از تعادل خارج شدهایم. پیوسته شاهد رقابتهای لجامگسیخته و سیریناپذیر در دنیای اقتصاد، برای جذب مواد اولیه و نیروی کار ارزان در بازارهای منطقهای و جهانی از یک سو، و رقابت و برتریجویی در مد و زیبایی و لذت و ثروت، از سوی دیگر هستیم؛ بهرهوری و لذت با هر روشی و به و هر قیمتی!
آقای «استیون هاوکینگ» میگوید: «توسعه و پیشرفت هوش مصنوعی قوی، میتواند پایاندهندۀ تاریخ بشریت باشد. Strong AI، میتواند اختیار خود را در دست بگیرد و با نرخی بسیار سریع به بازطراحی خود بپردازد. انسانها به دلیل محدودیتهای بیولوژیکی، قادر به رقابت با رباتهای هوشمند نخواهند بود و سرانجام نابود میشوند»؛ و همینطور نظر آقای «بوستروم» فیلسوف و متخصص فنآوری، آن است که: «هوش مصنوعی به طور فزایندهای در حال هوشمندتر شدن است. تحقیقات نشان میدهد که در طول قرن حاضر، هوش مصنوعی رایانه میتواند هوشی برابر با هوش انسان داشته باشد و آن زمان گوی سبقت را از انسان نیز خواهد ربود. هوش ماشینی باید آخرین اختراعی باشد که انسانها ساختن آن را در دستور کارشان قرار میدهند. من بهعنوان فیلسوف و متخصص فنآوری از شما میخواهم تا در خصوص جهانی که در حال ساختنش هستید، قدری بیشتر تأمل کنید. باید جانب احتیاط را در توسعۀ ماشینهای هوشمند و متفکر رعایت کرد.»
آنتونی رابینز، نویسنده و سخنران خودشناسی و خودیاری میگوید: «طرز فکری که ما را به سطح کنونی رسانده است، ما را به مقصدی که در نظر داریم نخواهد رساند!» این جمله بر این نکته تاکید دارد که هرآنچه اکنون هستیم، ماحصل افکار و احساسات رشد یافته در وجود خودمان است، پس اگر از آنچه هستیم راضی نیستیم و در پی رسیدن به آرزوهایمان هستیم، ابتدا باید طرز فکر و احساساتمان تغییر کنند و در پی آن اعمال و رفتار تغییر و ما به مقصد و آرزو نزدیک و نزدیکتر خواهیم شد!
تمامی این موضوعات و چراییهایی که همواره ذهن مرا درگیر خود میساخت، مرا به سوی نگارش این کتاب رهنمون ساخت. با وجود اینکه در رشته مهندسی الکترونیک تحصیل کردهام و حدود بیست سال در این زمینه فعالیت شغلی داشتهام، ولی تمایل زیادی به موضوعات روانشناسی و مدیریت داشته و دارم. گاهی اوقات فکر میکنم شاید بخاطر توجهم به منطق و نظم و ترتیب خاصی که در علوم ریاضی و تقریبا همه علوم نهفته است، مرا پیگیر ساخته تا نظم جاری در آفرینش، روابط، انسان و رفتارهایش با خود، دیگران و طبیعت را جویا باشم. تصمیم به نوشتن مرا واداشت تا با مطالعه بیشتر و تکرار و تمرین، همچنین یاری جستن از کلاسهای نویسندگی، فن نگارش را بیاموزم. تا بتوانم از مطالب گوناگونی که در سر دارم و پاسخی که درکتاب ها و منابع مختلف یافتهام را با شما مخاطبین عزیز در میان بگذارم. خوشبختانه در یکی از دورههای آموزشی به نام «آیندهپژوهی» که در محل کارم برگزار شد و من در آن شرکت داشتم، برایم مفید واقع شد و من با علم مدیریت بیشتر آشنا شدم! آن را یکی از علوم، در جهت نظم و ترتیب دادن به پیشرفت صنعت و تکنولوژی و همچنین ارتباط مؤثر و همکاری انسانها در کنترل و توسعۀ این صنعت بیکران یافتم و در یکی از فصلهای کتاب بنام مدیریت و آیندهپژوهی به تفصیل به آن موضوع پرداختهام که امیدوارم مفید واقع شود.
در خصوص بحث پیشگیری قبل از درمان، که میتوان آن را یکی از اصلیترین اهداف من در نگارش این کتاب دانست، تحقیق و بررسی دربارۀ تربیت و آموزش را ضروری دانسته و نتایج آن را در فصل «تربیت و آموزش» بیان نمودهام. ماهاتما گاندی میگوید: «اگر میخواهید دنیا را تغییر دهید، تغییر را از خویشتن آغاز کنید و برای برقرای صلح واقعی در جهان، از آموزش آن به کودکان خود، شروع کنید.»
در فصلی دیگر با نام «دادنامه طبیعت» به بررسی آلودگیهای بی حد و حصر ایجاد شده در اثر رفتارها و فعالیتهای نامتعادل و خودخواهانه بشر در طبیعت، به دادخواهی از طبیعت زبان بسته پرداختهام که امیدوارم کمکی باشد برای نشر آگاهی و پیگیری فعالیتهایی پیشگیرانه و رفتارهایی مدبّرانه در جامعه و جهان.
در این بین به مطالعه و بررسی بیشتر در خصوص موضوعات روانشناسی، روانکاوی و خودشناسی، که همیشه برایم جذاب بوده و هست، پرداختم و دریافتم که در تمامی آنها، بر شناخت و پذیرش خودمان، همانگونه که هستیم، تأکید و سفارش شده است؛ تمامی آنها به لزوم فعالسازی گزینهها و صفات الهی، نظیر راستی و درستی و صداقت و… در نهاد خودمان، با تمرین و تکرار بیشتر، تکیه دارند.
همواره در طول تاریخ بشر، اندیشمندان به موضوعاتی چون شناخت، بازنگری و اصلاح وجود، تزکیه نفس و خودسازی پرداختهاند ولی ظاهراً این نکات به خوبی در صنعت و تکنولوژی مورد استفاده قرار گرفته است و موجب پیشرفت چشمگیر صنعت شده است، در حالیکه همین نکات که از اصول بنیادی برای حفظ تعادل و ظهور انسانیت و آرامش هستند، چندان مورد عنایت بشر واقع نشده و بسط نیافته است و صنعت و تکنولوژی گوی سبقت را از بسط انسانیت و آرامش ربوده است. همانطور که الوین تافر، نویسنده و آیندهنگر آمریکایی در یکی از آثارش بهنام موج سوم میگوید: «قدرتهای تکنولوژی ما افزایش پیدا میکند ولی اثرات جانبی و خطرات احتمالی آن نیز شدت می یابد.» من هم در این کتاب سعی بر «یادآوریِ تعادل» در پیشرفتهای تکنولوژی همسو با ایجاد رفتارهای صحیح و متعادل با خویشتن خویش و دیگران داشتهام. سعی کردم طرح روی جلد کتاب هم انسان و جهانی نامتعادل را به تصویر بکشد، دست بالا نشان دهنده غرق شدن انسان در شتاب تولید تجهیزات، نوآوری و تکنولوژی هست و دست پایین، انسانیت عقب مانده از شناخت، بازسازی، تعادل، انسانیت و دوستی و … است.
ای نسخه اسرار الهی که تویی وای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
مولانا شاعر گرانقدر هم در این ابیات بهروشنی اذعان میدارد که منبع و منشأ تمامی اسرار الهی، از سوی پروردگار در نهاد بشر نهاده شده است و ما ناگزیر به شناخت و اصلاح خویشتن هستیم، تا به گوهر ناب وجودمان دست یابیم و با صفات الهی خویش، در این زمین خاکی، با خلوص، صادقانه و متعادل، رفتار و زندگی کنیم.
«الوین تافلر» در کتاب موج سوم درباره تکنولوژیهای مدرن و انقلاب دیجیتالی و ارتباطات، با تأکید بر تأثیرات آنها روی فرهنگهای جهان، سخنان بسیاری گفته است؛ از جمله اینکه: «بیسوادان قرن ۲۱ کسانی نیستند که نمیتوانند بخوانند و بنویسند؛ بلکه کسانی هستندکه نمیتوانند آموختههای کهنهشان را دور بریزند و از نو بیاموزند»!
به امید اینکه این کتاب روزنهای ناچیز باشد به سوی نور آگاهی مخاطبانش.
چکیده کتاب «یادآوری تعادل»
شیرین تسلیمی/ شهریور۱۴۰۰