ترفندهای مادرانه بازی های کودکانه

ترفندهای مادرانه بازی های کودکانه

ترفندهای مادرانه بازی های کودکانه

نویسنده: انسیه انارکی

 

معرفی بیش از 50 بازی آسان و شگفت انگیز کودکانه، همراه با شعرهای شاد و ترانه

 

سخنی با مخاطبان عزیز
سال ها پیش وقتی دختر بچه کوچکی بودم آرزویی بزرگ داشتم، خیلی خیلی بزرگ.
شاید فکر کنید دوست داشتم یه عروسک خوشگل موطلایی داشته باشم، یا یک پیراهن چین دار بلند با کفش های پاشنه دارِ تق تقی، مثل اکثر هم سن وسال هایم، یا اینکه نهایتا تبدیل شوم به دختری بسیار زیبا با موهایی شبیه گیسوکمند از آنهایی که قهرمان کارتون ها و فیلم ها هستند. اگر هم من را در ذهن خود آینده نگر و خاص فرض کنید، فکرتان به سمت شغل هایی همانند معلمی، پرستاری و پزشکی می رود که باید گفت گزینه هیچ کدام صحیح است.
پس بگذارید برای شما اینطور بگویم: «من از همون بچگی دوست داشتم مامان بشم… بله درست متوجه شدین مامان. مامان شدن به نظرم آنقدر کار مهم، عجیب و خارق العاده ای بود که با وجود داشتن انگیزه گاهی یه ترسی تو دلم حس می کردم و می گفتم نکنه از پسش بر نیام.
بیشترین چیزی که من تو عالم بچگی بهش دقت می کردم رفتار و تصمیم ها و حرکات ریز و درشت مادرم بود و می تونم بگم اغلب اوقات تحسینش می کردم و همیشه متعجب که چه جوری میشه یه نفر مامان بشه؟!! یه مامانی که مهربونه ولی یه جاهایی جدّیه، یه مامانی که روحیه لطیفی داره اما به اندازه کافی هم قویه.
کِی فرصت کرده بود این همه چیز یاد بگیره؟ مبهوت بودم. ده ها یا صدها مهارت جورواجور رو به کار می برد تا بچه هاش به خوبی بزرگ بشن نه اینکه فقط قد بکشن ها اون می خواست شعورشون هم رشد کنه، درکشون از شرایط زندگی بیشتر بشه و تجویزهای دلسوزانش رو آنقدر خوب تمرین کنن که ملکه ذهنشون بشه. مشخص کردن چهارچوب ها و تعیین خط قرمزها به زبون کودکانه کار راحتی نبود اما مادرم خستگی ناپذیر به تلاشش ادامه می داد. همواره می کوشید خواسته های ما رو با توان مالی و سطح فرهنگی خانواده هماهنگ کنه و اندازه نگه داشتن رو به ما درس بده.
مهمترین ویژگی مامان بودن برام برنامه ریزی مادرم بود برای شیرین کردن کام ما با شادی های نقلی، که انصافا مسکنی فوری برای کاهش ترس و اضطراب جنگ و بی تابی به خاطر دوری پدر بود. در عوضِ بهانه گیری و شانه خالی کردن از بار فرساینده مسئولیت، به هر بهانه ای پر نشاط و دلگرممان می کرد. مامان با رفتارش به ما می گفت ساده ترین راه لزوما مسیر درست نیست، سرپا موندن تو طوفان شرطه وگرنه در هوای آفتابی دراز کشیدن راحته. حضور انرژی بخش مامان، سر سجاده نشستن و صمیمانه با خدا حرف زدن و درد دل کردنش ما رو مطمئن می کرد که پایانی برای حل مشکلات، تاریکی شب و رسیدن یه صبح قشنگ حتمیه.
همه این مشاهدات منو لحظه به لحظه به مادر شدن بیشتر علاقه مند می کرد و بزرگتر که شدم همچنان درباره این قضیه فکر می کردم. به نظرم می رسید که مادر بودن شگفت انگیز ترین وجه از وجود یه خانم می تونه باشه. در کوچه پس کوچه های اندیشه من، مادر گاهی باغبانی ماهر بود که کلی راهکار بلده که یه نهال میوه رو چه جوری بکاره و با جون و دل ازش مراقبت کنه تا بعد از چند میوه های سالم و مفیدی بده.
نه خوب که فکر می کردم مادر برام مثل یه معمار بود، یه اوستا کار چیره دست که به همه فوت و فن های ساخت یه خونه مسلطه تا نتیجه کار عالی از آب دربیاد و یه خونه قابل اسکان و محلی برای آرامش تحویل بده. بعضی وقت ها هم مادر را بی شباهت به معلم نمی دیدم. معلمی که سالها علم و تجربش رو با خلوص نیت در راه پرورش دادن شاگرداش خرج می کنه. چون دوست داره دانش آموزان امروز افراد تحصیل کرده و بافرهنگ فردا بار بیان.
اما چالش ذهنی من با این شبیه سازی ها هیچ گاه حل نشد چون هرکدام از این تعریف ها در مادر می گنجید در عین حال معنای مادر مفهومی فراتر از آنها بود. مادر بودن برای من هیچ توضیحی جز مامان بودن، جز بی چشمداشت فداکاری کردن، عاشقانه و بی بهونه دوست داشتن، همیشه نگران بودن و جز نمونه کوچکی از خدا بودن نمی تونست باشه.»
خارج از برداشت های کودکانه و تحلیل های منطقی الان می بینم و می شنوم، هستند افرادی که بی آنکه مادر باشند کمتر یا بیشتر از این خصلت های نیکو را چون نور حیات بخش خورشید، از خودشون ساطع می کنند. سخاوتمندانه خیر و بهره شان رو به آشنا و غریبه می رسانند و دست های نیاز رو در دست می فشرند. کاش این قبیل انسان ها تکثیر شوند تا دنیا را جای زیباتری کنند برای زندگی.
این آرزوی این روزهای من است….
حالا با خواندن این قصه به من که این آرزو را با خود بزرگ کرده ام، حق می دهید. منی که بزرگترین لطف خدا شامل حالم شده و تاج مادری رو روی سر گذاشتم، دوست دارم هم مامان خوبی باشم هم به بقیه مامانا کمک کنم که دنیای بچه هاشونو رنگی بسازن و پر از خاطره های قشنگ.
برای رسیدن به این هدف کتابی با عنوان «ترفندهای مادرانه بازی های کودکانه» به چاپ رسوندم که حاصل تجربیات من در راه تربیت و ارتباط موثر با کودک است. در این کتاب بازی ها ساده و کاربردی و ترانه های شادی بخش آورده شده که بخشی اعظمی از آنها مربوط به دوران کودکی فرزندم و آزمون و خطای پرورش اوست. این کتاب خواندنی به تایید چند تن از اساتید این حوزه رسیده و شامل مطالبی با فهرست زیر می باشد.

مقدمه – صفر تا صد کتاب
پیشگفتار
فصل اول- تحلیل بازی‌ها
مخاطبان خاص
خاطره فراموش‌نشدنی بازی‌ها
بازی نیاز است یا وقت‌گذرانی؟
نقش تعیین‌کننده بازی در رشد جسمی و ذهنی کودک
بازی از نگاه اسلام
توصیه های اسلامی برای برخورد با کودک
روانشناسی بازی
راه‌حل فوق‌العاده بازی برای پیشگیری و بهبود
همکاری در بازی
فصل دوم- دنیای شیرین بازی‌ها
بازی‌های خلاقانه
بازی‌های آموزنده
بازی‌های سرگرم‌کننده
بازی‌های گفتنی
بازی‌های نگفتنی
قدرت جادویی قصه‌ها
چرا قصه؟
بازی‌های شنیدنی
بازی‌های ساختنی
بازی‌های پختنی
بازی‌های خوردنی
بازی‌های کشیدنی
بازی‌های دوختنی
بازی‌های پوشیدنی
!! پا در کفش فرزندمان کنیم؟
بازی‌های بستنی
بازی‌های رنگی
بازی‌های هدفمند
فصل سوم- عملکرد بازی‌ها
تأثیر سازنده بیان احساسات
توجه به روحیه لطیف کودک
فکر می‌کنید جزء کدام دسته از والدین هستید؟
کودک متفاوت من
ساختن محیطی افسانه‌ای برای کودک
چرا باید بازی‌های مختلف را یاد بگیریم؟
کلام آخر

 

برای خرید نسخه چاپی اینجا کلیک نمائید

چگونه زیباتر شویم؟

1400-02-26

یکی نبود یکی بود!

1400-02-26

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *