راز خوشبختی
شیوا بابا گپ پور
کتاب ماجرای پیرمردی است که مدعی می شود از جاده خوشبختی عبور کرده است و پادشاه و همراهانش برای یافتن آن به او می پیوندند.
اندوه و ناراحتی شهر را فرا گرفته بود، پیرمردی به آن شهر وارد میشود و مدعی میشود که از جاده خوشبختی عبور کرده است ، خبر به گوش پادشاه میرسد و او دستور می دهد تا پیرمرد را نزد وی بیاورند