یک فعال دانشجویی بعد از فارغ التحصیلی در ایران
یک فعال دانشجویی بعد از فارغ التحصیلی در ایران
از این نویسنده کتاب های دیگری نیز چاپ شده است به نام های: بابا و و ارشیدا، چگونه با معدل ۱۰٫۵ در کنکور سراسری قبول شدم و خاطرات یک فعال دانشجویی
سطرهایی از کتاب «خاطرات یک فعال دانشجویی» :
دوست مشترک من و ر.ف گفت که ر.ف از خانم م.د خواستگاری کرده بوده ولی خانم م.د نمیپذیرد. ظاهرا ر.ف متصور بوده که خانم م.د به
من یا ما به هم علاقه داشتیم و به علت وجود این علاقه بوده که خانم م.د به او جواب منفی داده است.
این تصور به شدت و از بیخ و بن غلط بود. مدارک روشنی هم در این ارتباط وجود داشت. همانطور که قبلا اشاره مختصری کردم،
من مدتها قبل از این اتفاقات، تصمیم داشتم که در زمان مناسب از همکلاسیم خواستگاری کنم و در خلال این ماجراها،…..
سطرهایی از کتاب «یک فعال دانشجویی بعد از فارغالتحصیلی در ایران» :
اهانتهای یک مهندس خارجی به ایرانیان
….. چندی بعد او در رأس تعداد زیادی از مهندسان خارجی، از پروژه ما بازدید کرد. سوالی در مورد
یکی از قسمتهای مکانیکال پروژه پرسید
که من به آن اشراف نداشتم. چون فعالیتهای عمرانی و مکانیکال پروژه کاملا از هم تفکیک شده بودند.
اما با توجه به اینکه هیچکدام از مهندسان مکانیک در آنجا حضور نداشتند، من یکی از سرکارگران اجرایی را صدا زدم،
سوال را پرسیدم و جوابش را برای آقایR ترجمه کردم. آقایR که با پاسخ داده شده قانع نشده بود،
به فارسی گفت: «خفه شو.» من تصور کردم او معادل محترمانهتری که به او آموخته بودم را فراموش کرده است.
به همین خاطر آن را به او یادآوری کردم.
او گفت که متوجه هست چه میگوید و منظورش دقیقا همان «خفه شو» بوده است. من عصبانی شدم.
با اینکه تعداد زیادی از مهندسان خارجی از جمله آقای کیم (یکی از مهندسان بلندپایه و بسیار محترم و
بااخلاق با ملیت کره جنوبی) در بین ما بودند، من با صدای بلند و بسیار عصبانی [به زبان انگلیسی]
گفتم: «به تو گفتم که در ایران به ایرانیها توهین نکن.» سپس سه بار با تمام قوا بر سرش
فریاد زدم: «خودت خفه شو. خودت خفه شو. خودت خفه شو.»….
خرید از اینجا کلیک کنید
فروش pdf با تخفیف ویژه اینجا کلیک کنید