فیلمنامه بازگشت – نویسنده: محمد سلطانی یگانه

فیلمنامه بازگشت – نویسنده: محمد سلطانی یگانه

 

فیلمنامه بازگشت – نویسنده: محمد سلطانی یگانه

آشنایی با فیلمنامه‌نویس جناب آقای محمد سلطانی یگانه

آقای محمد سلطانی یگانه دارای تحصیلات دکتری در رشته مدیریت هستند و مدیر یک شرکت خصوصی و

همچنین نویسنده و فیلمنامه نویس هستند.

ایشان دارای 16 کتاب چاپ شده در انتشارات مانیان هستند.

کتاب اول ایشان داستان مدیریت؛ پروژه: مردن قبل از مردن درسال 1401 به چاپ رسیده است.

کتاب دوم ایشان داستان مدیریت؛ پروژه: کاتالوگ زندگی نیز در سال 1401 به چاپ رسیده است.

در مجموعه کتاب‌های داستان مدیریت، به زبان ساده و داستانی، مبانی مدیریتی‌ آمده است که در زندگی

یک خانم خانه‌دار گرفته تا یک مدیرکل، کاربرد دارد.

در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام می توانید آقای محمد سلطانی یگانه را دنبال کنید.

نشر مانیان در شبکه اجتماعی خود در اینستاگرام، روبیکا، سروش به معرفی کتابهای جدید،

چاپ شده در این انتشارات می پردازد، در آنجا هم با ما همراه باشید.

 

نگارش مجموعه داستان بازگشت بـه صـورت فـیلمنامـه اسـت. فیلمنامه بازگشت توسط دکتر محمد سلطانی یگانه در سه فصل و در مجموع 14 قسمت توسط انتشارات مانیان چاپ شده است. فصل اول به نام سرگذشت لیلا دارای 8 قسمت است که قسمت اول: آشنایی؛ قسمت دوم: عقد آسمانی؛ قسمت سوم: پیشنهاد بی‌شرمانه؛ قسمت چهارم: اتوبوس قرمز؛ قسمت پنجم: درخشش؛ قسمت ششم: گل پونه‌ها؛ قسمت هفتم: سارا؛ قسمت هشتم: خون بازی؛ فصل دوم دارای 3 قسمت است که قسمت اول: کسری؛ قسمت دوم: ناری؛ قسمت سوم: خناس؛ فصل سوم شامل 3 قسمت است که قسمت اول: بازگشت؛ قسمت دوم: حکم؛ قسمت سوم: جنایت و مکافات. فیلمنامه بازگشت، در سامانه خانه سینما در بانک فیلمنامه ثبت شده است. حال ممکن است بعضیها فرق بین داستان و فیلمنامه را ندانند در ادامه به توضیح این مطلب خواهیم پرداخت.

filmname
فیلمنامه

فرق بین داستان و فیلمنامه چیست؟

نگارش مجموعه داستان بازگشت بـه صـورت فـیلمنامـه اسـت. یکـی از تفاوتهاي اساسی فیلمنامه با داستان این است که در فـیلمنامـه نگارنـده نمیتواند در بیان عواطف و احساسات و ارتباط شخصیتها، به تفصیل و بـا کلمات زیبا و احساسی قلم خود را به رقص درآورده و آنچه به ذهن میآید را به دیده نگارش درآورد بلکه باید به صـورت مـوجز و مختصـر و با بیـان حرکات و دیالوگها، روابـط و موقعیـت شخصـیتهـا را ترسـیم نمایـد.

نویسندۀ رمان توضیحاتی دربارۀ شکل فیزیکی و ظاهری شخصیت‌ها و محل وقوع داستان می‌دهد اما تصاویر نهایی را خواننده در ذهن خود خلق می‌کند. به همین خاطر است که وقتی یک رمان را با فیلم ساخته‌شده از روی همان رمان مقایسه بشود، اغلب از مطالعۀ رمان لذت بیشتری می‌بریم تا مشاهده‌ی فيلم ساخته شده از آن،  زیرا ما خودمان در تصویرسازی رمان دخالت داریم و همه چيز را آن‌طور فرض و تجسم می‌کنیم که تجربه‌‌ای هر چند اندک از آن داریم.

رمان: شخصیت‌ها، حالات درونی، افکار، احساسات و عواطف و خاطرات آن‌ها را با استفاده از توصیفات و توضیحات یک راوی بیان می‌دارد ولی در فیلمنامه همه چیز باید شکل عینی و نمایشی باشد. در رمان و داستان راوی، می‌تواند بگوید که شخصیت مورد نظر از مشاهدۀ مثلاً وضعیت یا شخصیت احساس خوشایندی می‌کند یا دچار نفرت می‌شود یا سردرد به سراغش می‌آید، ولي در فیلمنامه نمی‌توان به این سادگی عمل نمود، آن‌چه در فیلمنامه نوشته می‌شود باید توسط دوربین فیلمبرداری رکورد گردد، چگونه دوربین می‌تواند نفرت، سردرد، احساس خوشی را به تصویر بکشد؟ چگونه دوربین میخواهد نشان بدهد که شخصیت مثلاً یاد اتفاقی که سال پیش برایش رخ داده، می‌افتد؟

نمایشنامه
نمایشنامه

ارتباط نمایشنامه با فیلمنامه چیست؟

آزاديهاي که نویسنده فیلمنامه حتی در نگارش مقدمه کتاب دارد اگـر در متن فیلمنامه جاري شود میتواند منجر به از دست رفتن سناریو گردد. فیلم نامه در اصل تصویر یک جریان است که بـه رشـته تحریـر درآمـده؛ ازاینرو تصور کردن آن راحتتر است. یک فیلمنامه خوب پس از دقـایقی شمارا غرق در تصاویر و جریان خود میکند. از اینرو بهتـرین روشِ بیـان یک داستانِ تصویري است که هنر پنجم (ادبیات) را به شش گونه دیگـر هنري ارتباط میدهد. قبل از به وجود آمدن و توسعه هنر هفتم و نگـارش فیلمنامه برای سینما، نگارش نمایشنامه از بابهای رایج نویسـندگی بـود که البته بسیاری از این نمایشنامه ها با تصویر کشیدن در سینما به مـردم سراسر جهان عرضه شد.

نمایشنامه با فیلمنامه  تفاوت دارد، زیرا نمایشنامه متنی محدود به صحنه‌ي تئاتر است. در نمایشنامه کفه ترازوی دیالوگ نسبت به تصویر به مراتب ثقیل است؛ در نمایشنامه همۀ بار، بر دوش گفت‌وگوها قرار می‌گیرد، در حالی که در فیلمنامه این‌گونه نمی باشد و ممکنه ما حتی به‌ندرت از دیالوگ بخواهیم، استفاده کنیم. شاید  در برخی از فیلمها اصلاً دیالوگی وجود نداشته باشد. همان‌طور که در آغاز در فیلم‌های صامت(بی صدا) این‌گونه بود. شايد دیالوگ و تصویر در فیلمنامه در کفۀ ترازو، وزن برابری با هم داشته باشند.

از جمله نمایشنامه نویسان معروف دنیا که چنـدین نسـل بـا آثـار آنهـا زندگی کردهاند میتوان به ویلیام شکسپیر، ویکتور هوگو، لئو تولسـتوي، آنتوانچخوف، جرج برناردشاو، آرتورمیلر، فریـدریش شـیلر، ژان مـولیر، ساموئلبکت، هنریک ایبسن، گوتـه، الکسـاندر دومـا، تنسـی ویلیـامز، ماركتواین، ژانپلسارتر و … اشاره کرد.

فیلمنامه نویسی
فیلمنامه نویسی

فیلمنامه نویسی در ایران چگونه است؟

یکی از مشکلات اصلی سینما، تلویزیون و تئاتر در ایـران کمبـود نمایشنامه نویس یا فیلمنامه نویس است. باوجود تأثیر ژرف ادبیات ایران در ادبیات جهان و اذعان بسیاري از نمایشنامه نویسان مطرح دنیـا از تحـت تأثیر قرار گرفتن از ادبیات ایران و حتی نـام بـردن از شـعراي ایـران در آثارشان از قبیل حـافظ، سـعدي، مولانـا، جـامی و فردوسـی، در میـان نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسان مطرح دنیا هیچ نامی از نمایشـنامه نویسان ایرانی نیست یعنی پشتوانه عظیم داستانی و فرهنگـی ایـران در سده های اخیر هیچ تأثیري در تعالی فیلمنامه نویسی ایران نداشته است.
شاید این سناریو بتواند نقطه آغازي بر استفاده از آن پیشینه فرهنگـی و ادبیات غنی باشد و بهر جهت میتوانم بگویم که در فصل پنجم آن بـه نـام هویت که فعلاً ترجیح میدهم صحبت زیادي در مورد آن نکنم یک تنـه در برابر کل نمایشنامههاي غربی و شرقی نگاشته شده تاکنون می‌ایستد و اقتدار فرهنگ و ادبیات غنی ایران را به رخ جهانیان میکشاند تا آنجا کـه نویسنده در هنگام انتشار حاضر به انجام فراخوانی جهـانی بـرای معرفـی سناریویی قويتر از فصل پنجم این مجموعه خواهد بود.
البته قصد نگارنده نیز از انتشار این مجموعه بـه صـورت سـناریو توسـعه استفاده از این فرهنگ غنی در سناریوهاي ایرانـی اسـت. گرچـه ممکـن است ازلحاظ فنی و تکنیکی در حاضر نتـوانیم بسـیاري از داسـتانهـای اساطیري ایرانی را در پرده نقرهاي به تصویر بکشیم اما این دلیلی بر عقب ماندن ادبیات پیشروی ایران از عرصه جهانی در دوره معاصر نخواهد بـود.
اگر ایران نتواند در حال حاضر در عرصه فنی در سینمای جهان عرض اندام نماید اما قطعاً میتواند همچـون گذشـته ازلحـاظ داسـتانی و محتـوایی پشتوانه قدرتمندی براي سینماي جهان باشد. البته برخی از فیلمنامه‌های ایرانی ماندگار شده و ارزش ادبی یافته. چند نمونه از این قرار است:

تاریخ عنوان نویسنده
۱۳۴۹ عیار تنها بهرام بیضایی
۱۳۶۰ اتوبوس محمود دولت‌آبادی
۱۳۹۴ ابد و‌ یک روز سعید روستایی
سکانس
سکانس

سکانس در فیلمنامه به چه معنی است؟

به چند صحنه از فیلمنامه که یک موضوع واحد داشته باشـند سـکانس گفته میشود. در ابتداي هر سکانس توضیحات صحنه می‌آید که روز یا شـب بودن/ خارجی یا داخلی بودن/ و لوکیشن آن سکانس را مشخص میکند کـه در اینصورت هنگام ساخت فیلم معمولاً سکانسهایی که در یک لوکیشن یـا موقعیت قرار دارند باهم فیلمبرداري میشوند.
توضیحات سکانس به خواننده اطلاعاتی سریع در مورد موقعیت شخصیتهـا و داستان می‌دهد و از بسیاري از اضافه‌گویی هایی که در یک داستان معمولی باید برای شرح موقعیت شخصیتها ارائه گردد می‌کاهد.

سکانس با پلان تفاوتهایی دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت،  معمولاً یک صحنه از تعدادی پلان که رابطۀ نزدیکی با هم دارند و موضوع واحدی را بیان می کند، تشکیل شده است و مجموعه صحنه هایی که روی هم به بیان یک موضوع واحد می پردازند، یک سکانس را تشکیل می دهند. سکانس از نظر ظاهر با یک فصل کتاب و صحنه را با یک پاراگراف می‌توان مقایسه نمود؛ چرا که شروع، میانه و انتها دارد و هر سکانس یک نقطه اوج نمایشی دارد، مثلاً یک سکانس تعقیب و گریز در فیلمی اکشن.

مثال: سکانس مهمانی

۱ – صحنه راهرو (ورود همان)

۲ – صحنه پذیرائی (نشستن و تعارف مهمان‌ها و صاحبخانه)

۳ – صحنه آشپزخانه (تهیه وسایل پذیرایی و غذا)

۴ – صحنه صرف غذا (اتاق ناهار خوری)

۵ – صحنه خدا حافظی (پایان سکانس مهمانی)

اصطلاحات فیلمنامه
اصطلاحات فیلمنامه

تعریف اصطلاحات مهم فیلمنامه

ممکن است بعضی از اصطلاحات فیلمنامه توسط برخی نویسندگان به کار گرفتـه شود که چند اصطلاح محدود به این سناریو را به صورت مختصر بیـان مـیکنـیم که اطلاع از آنها خالی از لطف نمیباشد. البته اغلب در پاورقی توضـیحات مربوطـ به آن داده می شود همچنین توضیحات در مقدمه به صورت کلی ارائه می‌گردد.
فیداوت: به‌تدریج تاریک شدن تصویر،
فیداین: به‌تدریج روشن شدن تصویر،
دیزالو: محو شدن و ادغام تصویر قبلی در تصویر بعدي،
کلوزآپ: نماي نزدیک،
لانگشات: نماي دور که در آن، یک شخص یا شیء را در ارتباط با محیط اطرافش نشان میدهد.
Arc shotیا نماي قوسی: نمایی که در آن دوربین نسبت به موضوع یا شخصـیت اصـلی، بـه شکل دایره یا نیمدایره حرکت میکند.

فلاش‌بک: سکانس یا صحنه‌ای از گذشته که شامل اطلاعات مهمی دربارۀ داستان یا شخصیت است.

مقدمه‌چینی: مقدمه‌چینی یا زمینه‌چینی به کنش‌های کوچکی می‌گویند  که برای رسیدن به کنش‌های بزرگ‌تر طراحی شده‌اند.

گره‌افکنی: پیچیده کردن ماجراهای پیش آمده در داستان برای ایجاد کشمکش و درگیر شدن قهرمان داستان. 

گره‌گشایی: باز شدن گره‌های به‌وجود آمده در داستان و حل شدن ماجراها.

بازنویسی: پرداخت مجدد و اصلاح مشکلات داستانی در نوشتن دوباره همان داستان را می‌گویند.

اقتباس: برداشت آزاد از یک داستان دیگر و تبدیل آن به روایت جدید را می گویند.

داستان مدیریت (1)
محمد سلطانی یگانه
داستان مدیریت (2)
محمد سلطانی یگانه

 

 

برای خرید نسخه چاپی کلیه قسمتها اینجا کلیک نمایید

جلد اول : آشنایی

جلد دوم:  عقد آسمانی

جلد سوم: پیشنهاد بی‌شرمانه

جلد چهارم: اتوبوس قرمز

جلد پنجم: درخشش

جلد ششم: گل پونه‌ها

جلد هفتم: سارا

جلد هشتم: خون بازی

جلد نهم: کسری

جلد دهم: ناری

جلد یازدهم: خناس

جلد دوازدهم: بازگشت

جلد سیزدهم: حکم

جلد چهاردهم: جنایت و مکافات

 

 

 

نقش خیال

1401-11-05

کتاب 555 دل‌خوشی ساده‌ی زندگی اثر سوسن صانعی

1401-11-05

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *