کتاب پرورش عزت نفس با هنر درمانی اثر سوزان آی بوچالتر توسط دکتر شیما شهرکی ترجمه شده و توسط انتشارات مانیان به چاپ رسیده است.
«درون هر بالغ کودکی فریاد میزند: بگذار نمایان شوم»
همهی ما بهعنوان نوزادی ارزشمند پا به این دنیا گذاشتهایم؛ اما رفتهرفته توقعات، انتظارات و نظامهای ارزشی و قوانین محدودکنندهی خانواده و جامعه، ارزشمندی ما را به دستاوردها، موفقیتها و تشویقهای بیرونی گره زد. خلاقیت، خودانگیختگی، شاد بودن و در لحظه بودن رفتهرفته فراموش شد و ما از خود واقعیمان دورتر و دورتر شدیم. هدف همهی رواندرمانیها بازیافتن این خویشتن اصیل و کودک درون شاد و ارزشمند است و همچنین هدف تبدیل کردن ما به بزرگسالی حامی و بالغ است تا این بار ما پدر و مادر مهربان خود باشیم و آسیبدیدگیها را شفا دهیم. در سالهای اخیر تأکید بیشتری بر اضافه شدن تکنیکهای تجربهگرا و هیجانمحور به درمانهایی که شناختی و صرفاً مبتنی بر محاوره و تمرینهای خانگی هستند شده است. طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار نمونهای از این ادعا هستند. این کتاب بهخوبی هنر درمانی را با رویکردهای شناختی-رفتاری و رفتاردرمانی دیالکتیکی ترکیب کرده است تا درمانگران، جعبهابزار تکنیکهای تجربی خود را غنیتر کنند. در هنر درمانی تأکیدی بر جنبهی زیبایی شناختی اثر هنری نیست؛ چراکه این جنبه حاوی قضاوت و ارزشگذاری است. در هنر درمانی، رها بودن و گوش سپردن به قلب، نیازها و هیجانات درونی است که ما را به سمت شفا و یافتن «طلای گمشدهی درون» رهنمون میسازد.
تابهحال دو کتاب از مؤلف این کتاب خانم سوزان آی بو چالتر با نامهای «فنهای هنر درمانی و کاربردها (ترجمهی الناز صالحی) و هنر درمانی کاربردی (ترجمهی فاطمه محمدی)» چاپشده است؛ اما کتاب حاضر که اثر جدیدتری از این مؤلف است با تأکید ویژه بر پرورش عزتنفس و پیوند آن با سایر رویکردهای درمانی، تمرینها را اختصاصیتر کرده است که بهصورت انفرادی و یا در گروه درمانیهایی با همین عنوان «پرورش عزتنفس» توسط یک درمانگر مجرب با هر رویکردی قابلاجراست.
با توجه به اینکه رسالهی دکترای من در حوزهی «نمایش درمانی» بوده است و سابقهی شش سال برگزاری درمانهای گروهی مبتنی بر «نمایش درمانی»، «هنر درمانی» و «آشتی با کودک درون» داشتهام، میتوانم به پشتوانهی پژوهش و تجارب بالینی، بر اثربخشی این رویکرد بینرشتهای و معجزهی تلفیق هنر و درمان صحه بگذارم.
«بین محرک و پاسخ، فضایی وجود دارد. در آن فضا اختیار و قدرت ما برای انتخاب پاسخ نهفته است و پاسخ ما دربرگیرندهی آزادی و رشد ماست.»
ویکتور ای فرانک، انسان در جستجوی معنا
داشتن هدف و باور به اینکه «من ارزش بهتر شدن را دارم» برای شفا یافتن هر بیماری ضروری است. عزتنفس[1] اولین گام شفا یافتن است. همینکه فرد احساس ارزشمندی کند، درمان را میپذیرد، به پزشک یا درمانگر مراجعه میکند و دستوراتش را اجرا میکند؛ انگیزهاش برای یاریرساندن به خودش افزایش مییابد و عواطفش مثبتتر میشود. عزتنفس با چالشهایی نظیرِ از دست دادن، تغییرات بزرگ زندگی، ناتوان و بیمار شدن بهویژه اختلالات روانشناختی، تحت تأثیر قرار میگیرد. خیلی اوقات فرد معتقد است که تقصیر خودش است که به اختلال روانشناختی مبتلا شده است و احساس گناه و بیارزشی میکند. عزتنفس پایین با افسردگی، اختلالات اضطرابی و بیماریهایی با اساس زیستشناختی نظیر اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی ارتباط دارد. احساس رنج شدید و نیاز به کمک بیشتر، از دست دادن تواناییهای خاص (حتی اگر موقتی باشد) و تغییرات شخصیتی، بر اکثر افراد تأثیر منفی دارد. بسیاری از افراد احساس شرم میکنند و ممکن است حمایت مناسبی از خانواده، دوستان و اجتماع دریافت نکنند و احساس ناامیدی، بیپناهی و انزوا کنند. وقتیکه عزتنفس پایین باشد، افراد احساس داشتن خود (self) را از دست میدهند و گویی قدرتها، دستاوردها و سایر شاخصههای مثبتشان را به فراموشی میسپارند. مثلاً پدری ممکن است بهعنوان یک پدر، احساس ارزشمندی نکند و مراقبت از فرزندانش و تعامل کردن با آنان را متوقف کرده و احساس بیلیاقتی کند و همواره فکر کند که زندگی آنها بدون او بهتر خواهد بود. حتی احساس بیلیاقتی در بعضیها، به شکل مصرف نکردن داروها، ورزش نکردن، نخوردن غذاهای سالم و امتناع ورزیدن از دیدار با پزشک، نمود مییابد. گاهی نیز خوددرمانی، مصرف دارو و الکل و سایر فعالیتهای خود آزاررسان در آنها دیده میشود که وضعشان را بدتر میکند و آنها را قربانی طرز تفکر اشتباهشان میسازد. سخت است اینکه بخواهیم در افرادی بااحساس بیلیاقتی پایین، عزتنفس را افزایش دهیم.
تکنیکهای این کتاب برای هر مراجعی مناسب نیست و درمانگران بایستی بنا به تشخیص خود مفیدترین تکنیک را برای فرد یا گروهی خاص برگزینند و هدف نهایی این است که تکنیکها برای استفاده در اختیار مراجع قرار بگیرد تا قدرتمندتر شده و زندگیشان را بهتر مدیریت کنند. من مجموعه تمرینها را «جعبهابزار روانی» نامیدهام که افراد میتوانند برای هر مواجهه، تجربه، مشکل و خلقوخویی، ابزار مناسب را انتخاب کنند.
من تمایل دارم بیماران را مراجعین بنامم؛ اما گاهی از این دو بهجای هم استفاده کردهام؛ مانند دیگر کتابهایم، این کتاب فقط یک مجموعه تکنیک نیست بلکه ایدههایی برای افزایش کیفیت کار با مراجعین است. هدف من کمک به افراد برای یافتن راههایی جهت افزایش خودآگاهی و خودارزشمندی، مقابله بهتر با مشکلات و درنهایت افزایش رضایتمندی از زندگی است.
عزتنفس از منابع بسیاری برای رشد بهره میگیرد: خودارزیابی، دستاوردها، حمایت و تائید والدین، پذیرش دوستان و افراد مهم زندگی و مدیریت چالشهایی که در زندگی به وجود میآیند. عزتنفس، چگونگی ارزشگذاری خودمان است و اینکه چقدر در دنیا و برای دیگران خود را ارزشمند میدانیم. در روانشناسی، واژهی «عزتنفس» برای توصیف احساس خودارزشمندی بالا یا ارزش شخصی استفاده میشود. در دیکشنری انگلیسی آکسفورد، «عزتنفس» بهعنوان اعتماد به ارزشمندی خودمان توصیفشده است. دکتر ناتانیل براندن[2] عزتنفس را اینگونه تعریف میکند:
«تجربهی صلاحیت داشتن برای رویارو شدن با چالشهای زندگی و ارزشمند بودن برای شادی.»
دو واژهی «عزتنفس» و «خویشتن پذیری»[3] کمی باهم فرق دارند. خویشتن پذیری، درونیتر است و عزتنفس از منابع بیرونی و درک قضاوت شدنها سرچشمه میگیرد. خویشتن پذیری، یعنی فرد در این لحظه، حتی باوجود بیماریها، مشکلات و نقصها، قابلپذیرش است؛ خویشتن پذیری یعنی پذیرفتن هر چیزی دربارهی خودمان؛ اما عزتنفس، به میزان ارزشمند دانستن خودمان اشاره دارد. این دو واژه آنقدر شبیه هم هستند که در گروههای درمانی و در این کتاب بهجای هم استفاده شدهاند.
در حالت ایدئال، فردی با عزتنفس بالا، دارای خویشتن پذیری نیز هست و فقط به این دلیل که انسان است و بهترینش را به دنیا عرضه میکند، خود را ارزشمند میداند. او خود را بدون توجه به داشتن یا نداشتن شغل، تحصیلات، همسر، وضعیت مالی، موقعیت محیطی و خانه، بهاندازهی کافی خوب میداند. همهی این چیزها بیرونی هستند و باگذشت زمان تغییر میکنند. اگر فردی خودارزشمندی خویش را به عوامل بیرونی منوط بداند، این خودارزشمندی ضعیف و غیراصیل خواهد بود. عزتنفسِ مبتنی بر ویژگیهای درونی، قدرتمندتر، طولانیتر و ارزشمندتر باقی خواهد ماند و وقتی از دست دادنها و شکستها را تجربه کنیم، احساس شکست دائمی نمیکنیم و سریعتر میتوانیم از نو شروع نماییم. میدانیم که این شکستها آنقدرها بد نیست که نتوانیم برخیزیم و آنقدر ایگوی قدرتمندی داریم که دوباره بتوانیم یک پروژه، شغل، رابطه و … از سر بگیریم.
عزتنفس بالا، به شفای هرچه سریعتر مراجعین کمک میکند و انگیزهای برای جنگیدن و موجودی بهتر شدن ایجاد میکند. عوامل بسیار زیادی منجر به افزایش عزتنفس میگردد. این عوامل میتوانند خانواده، دوستان، معلمان، محیط، مهارتها، تواناییهای جسمانی، تجربههای مختلف، رابطهها و … را شامل شوند. یک کودک یا نوجوان شاید ضعیف باشد اما یک بزرگسال میتواند خودآگاهیاش را بیشتر کند و الگوهای فکری منفیاش را تغییر دهد. تفکر ما نقش عظیمی را در تصمیمات ما با توجه به اینکه چه کسی هستیم و به چه نوع شخصی در آینده میخواهیم تبدیل شویم، ایفا میکند. درواقع، ما خودمان را تعریف میکنیم.
هدف تمرینهای این کتاب، افزایش احساس عزتنفس و خودآگاهی و کنترل و توانایی با شیوههای مختلف و معنادار است. نوشتنِ خلاقانه، هنر و موسیقی در کمک به پذیرش خودمان مؤثرند و انرژی ما را بهجای افکار و رفتارهای خود تخریبگرانه به خلق اهداف سوق میدهند.
درمان شناختی-رفتاری (CBT)[4] به افراد کمک میکند تا از باورهای مرکزی که عزتنفس را کاهش میدهند آگاه شوند. مراجعین الگوهای غلط تفکر را که میتوانند به خودارزشمندی و دیدگاه آنها به زندگی آسیب برساند بررسی میکنند. آنها میآموزند که چگونه برخی از الگوهای تفکر و رفتار میتوانند باعث کاهش عزتنفس و افسردگی شوند. این درمان شامل آموزش روشهایی برای تبدیل افکار منفی به افکار مثبتتر است تا افراد بتوانند نسبت به اهداف، خصوصیات شخصی و روابط خود خوشبین باشند. CBT افراد را قادر میسازد تا رابطهی قوی بین افکار، هیجانات و رفتارهای ناشی از آنها را درک کنند و همچنین به آنها کمک میکند کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.
رفتاردرمانی دیالکتیکی[5] به افراد کمک میکند تا بهطور فزایندهای ذهن آگاه شوند. آنها تمرین میکنند که چگونه در لحظه حضورداشته باشند، توقف کنند و گلهای رز را ببویند و زندگی خود را تحسین کنند. آنها یاد میگیرند که در مورد خود و دیگران قضاوت نکنند و بتوانند با دیگران رابطهی بهتری برقرار کنند. افراد ضمن تائید اعتبار خود و زندگی، نحوهی تنظیم عواطف خود را تمرین میکنند. تمرکز بر درک ذهن هیجانی، منطقی و خردمند است. کشف مزایای استفاده از ذهن خردمندانه که به خودآگاهی بیشتر و عملکرد مثبت کمک میکند، یک مهارت مهم است. افراد برای کنار آمدن با ترس، ناامیدی و عصبانیت تکنیکهایی را میآموزند.
هنر درمانی[6] این فرصت را در اختیار افراد قرار میدهد تا به شیوهای خلاقانه بر نقاط قوت خود تمرکز کنند. آنها در کارهای هنری خود محیط و دنیای شخصی خود را ایجاد میکنند. هنرمند، استاد جهان خود است و اغلب مضامین، رنگها، اشکال، مواد و تصاویر خود را انتخاب میکند. متخصص هنر درمانی افراد را تشویق میکند که خودشان را قضاوت نکنند و اجازه دهند کارشان جریان پیدا کند. شرکتکنندگان میآموزند که خود بیانگری به مهمترین جنبه کار خلاق تبدیل شود. لازم نیست که هنر کامل باشد. طراحیهای هر شخص منحصربهفرد است. این مفهوم که ما مجاز به آزمایش و اشتباه هستیم، در رشد عزتنفس بسیار مهم است. وقتی افراد تصدیق میکنند که لازم نیست کامل باشند، بهتر میتوانند نقایص ادراکشده خود را بهعنوان یک کل بپذیرند. آنها اغلب بهجای نقاط ضعف، قادر به شناسایی نقاط قوت و تمرکز بر روی آنها هستند.
عزتنفس برای سالم و شاد بودن و روابط موفق، بسیار مهم است؛ به افراد کمک میکند تا با بیماری، از دست دادن، استرس و تجارب ناخوشایند کنار بیایند. عزتنفس افراد را ترغیب میکند که ازنظر جسمی و روانی از خود مراقبت کنند و ریسکهای سالمی نظیر درخواست شغل جدید، دور شدن از خانه برای اولین بار، ازدواج یا رفتن به دانشگاه داشته باشند. احساس خوب عزتنفس را میتوان یک مهارت اکتسابی دانست که به پرورش و تمرین نیاز دارد که به افراد کمک میکند تا بهتر با همهچیز کنار بیایند و خوشبختی را در تمام مراحل زندگی خود افزایش دهند.
[1]. Self-steem
[2]. Nathaniel branden
[3]. Self-acceptance
[4]. Cognitive behavioral therapy
[5]. Dialectical behavioral therapy
[6]. Art therapy
فهرست
فصل دوم: درمان شناختی رفتاری.. 57
فعالیتهای انرژی بر و انرژی بخش (1) 60
فعالیتهای انرژی بر و انرژی بخش (2) 62
روش اجرا: از اعضای گروه بخواهید در وسط کاغذ یک مثلث بکشند یا یک ورق با یک 73
فصل سوم: رفتاردرمانی دیالکتیکی.. 83
تحمل پریشانی: تعطیلات رؤیایی… 88
اقیانوس: یک تمرین ریلکسیشن.. 109
تنفس یکدقیقهای / نقاشی یکدقیقهای.. 111
اندیشههای تعمق در عزتنفس….. 124
سؤالات عزتنفس برای افزایش خودآگاهی… 135
دستورالعمل برای خود-مراقبتی… 142
تابلوی اعلانات خودمراقبتی خلاق.. 146
اطلاعات به اشتراک گذاشتهشده. 171
فصل هشتم: رهنمودهای گوناگون. 177
دکوراسیون اشعار آرامشبخش….. 181
کارتهای جملات تأییدکننده. 188
افزایش عزتنفس: اقدام کردن.. 206